در انتظار ذوالبر

در انتظار ذوالبر
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند





پيوندهای روزانه
طراح قالب

مرحوم آيت اللّه العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى موسس حوزه علميه قم از مراجع وارسته و علماى بزرگ و موفق تشيع بود كه در سال 1355 قمرى در قم از دنيا رفت و مرقد شريفش در مسجد بالاسر در مرقد منور حضرت معصومه (سلام الله عليه) قرار دارد.
يكى از عجائبى كه افراد موثق از جمله آيت اللّه فريد محسنى (رحمة الله عليه) نقل نموده‏اند ماجراى زير است:
هنگامى كه آيت اللّه حائرى، سرپرست حوزه علميه اراك (قبل از سال 3401قمرى) بودند، براى مرحوم آيت اللّه حاج آقا مصطفى اراكى نقل كردند: در آن هنگام كه در كربلا بودم و به درس و بحث اشتغال داشتم، شبى كه شب سه شنبه بود و در عالم خواب ديدم، شخصى به من گفت: اى شيخ عبد الكريم! كارها را انجام بده كه سه روز ديگر خواهى مرد.
من از خواب بيدار شدم و حيران بودم و به خود مى‏گفتم: البته خواب است شايد تعبير نداشته باشد.

روز سه شنبه و چهار شنبه، مشغول درس و بحث بودم، تا اينكه آنچه در عالم خواب ديده بودم از خاطرم رفت، روز پنجشنبه كه تعطيل بودم، با بعضى از رفقا به طرف باغ مرحوم سيد جواد رفتيم، در آنجا قدرى گردش و مباحثه علمى نموديم تا ظهر شد، نهار را همان جا صرف كرديم، پس از نهار، ساعتى خوابيديم، در همين هنگام لرزه شديدى مرا فرا گرفت، رفقا در آنجا عبا و روانداز داشتند، روى من انداختند، ولى همچنان بدنم لرزه داشت و در ميان آتش تب افتاده بودم، حس كردم كه حالم بسيار وخيم است، به رفقا گفتم، زودتر مرا به خانه برسانيد، آنها وسيله‏اى فراهم كرده، زود مرا به شهر كربلا آورده و به خانه‏ام رساندند، در خانه بى حال و حس، در بستر افتاده بودم، بسيار حالم دگرگون شد و در اين ميان به ياد خواب سه شب قبل افتادم، علائم مرگ را مشاهده كردم و با در نظر گرفتن خوابى كه ديده بودم احساس كردم كه پايان عمرم نزديك شده است، در اين حال، ناگهان ديدم دو نفر ظاهر شدند و در جانب راست و چپ من نشستند، و به همديگر نگاه مى‏كردند و به همديگر مى‏گفتند، اجل اين مرد رسيده، مشغول قبض روحش گرديم، در اين هنگام با قلبى صاف و خالص به ساحت مقدس امام
حسين (عليه السلام) متوسل شدم و عرض كردم: اى حسين عزيز، دستم خالى است، كارى نكردم و براى خود توشه‏اى فراهم ننموده‏ام، شما را به حق مادرتان حضرت زهرا (سلام الله عليه) از من شفاعت كنيد، كه خدا مرگ مرا به تاخير اندازد، تا خود را براى سفر آخرت آماده سازم، هماندم ديدم شخصى نزد آن دو نفر كه مى‏خواستند روحم را قبض كنند آمد و به آنها گفت: حضرت سيد الشهدا (عليه السلام) فرمودند: شيخ عبد الكريم به ما متوسل شده و ما هم در پيشگاه خدا از او شفاعت كرديم تا عمرش را به تاخير بيندازد، خداوند شفاعت ما را پذيرفت، بنابراين شما روح او را قبض نكنيد.


در اين وقت آن دو نفر به هم نگاه كردند و به آن شخص گفتندسمعا وطاعه، آنگاه ديدم آن دو نفر همراه فرستاده امام حسين (عليه السلام) به سوى آسمان پرواز كرده و رفتند، در اين هنگام احساس سلامتى و عافيت كردم، صداى گريه و زارى بستگان را شنيدم، كه به سر و صورت مى‏زدند، آهسته دستم را حركت دادم و چشم را گشودم، ديديم چشمم را بستند و به رويم روپوشى انداختند، خواستم پاهايم را بگشايم، متوجه شدم كه انگشت بزرگ پايم را بسته‏اند، دستم را براى بلند كردن چيزى بلند كردم، شنيدم مى‏گويند آرام شويد، گريه نكنيد
، كه بدن حركت دارد، آرام شدند، رو اندازى كه به رويم انداخته بودند، برداشتند، چشمم را گشودند و بند پايم را باز كردند، با دست به دهانم اشاره كردم كه به من آب بدهيد، آب به دهانم ريختند، كم كم از جا برخاسته و نشستم، تا پانزده روز ضعف و كسالت داشتم و بحمد اللّه به طور كلى از آن حالت، خوب شدم، و اين موهبت به بركت لطف مولايم امام حسين (عليه السلام) بود، آرى به خدا سوگند.


عالم برزخ در چند قدمی ما
محمد اشتهاردی

برگرفته از: http://www.nooreaseman.com



نظرات شما عزیزان:

علی
ساعت1:10---6 آذر 1391
سلام دادا گل پسر ممنون که به من سر زدی منم اومدم



علی
ساعت1:09---6 آذر 1391
منهم از آن دم شدم همراه و ، هم آهنگ دل
گر توان بخشم نباشد یاد تو ، در این سفر
جان من ، فرسوده می‌ گردد ، به یک فرسنگ دل
جذبة عشقت کشد بی اختیارم ، کو بکو
راه خود خواهی نمی ‌دانم ، که هستم لنگ دل
سالکان ، الهام گیرند از ندای قلب من


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: داستان کوتاه آموزنده، امام حسین (ع)، ،
[ جمعه 3 آذر 1391 ] [ 13:6 ] [ یاران ذوالبر ]
.: Weblog Themes By Salehon.ir :.
درباره وبلاگ

عمریست که از حضور او جا ماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم او منتظرست که ما برگردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه.
آرشيو مطالب
خرداد 1394
ارديبهشت 1394 فروردين 1394 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390
حمایت می کنیم

جهت دریافت برنامه های رادیو افسران کلیک کنید

امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 3302
بازدید کل : 52708
تعداد مطالب : 386
تعداد نظرات : 317
تعداد آنلاین : 1